اون صدی رو بده مهندس
سالهای کودکی و نوجوانی که در مشهد زندگی میکردم همیشه یکی از عادات مردم که برایم عجیب بود و مرا آزار میداد این بود که هنگام خرید و پرداخت پول ابتدا به فروشنده پشت میکردند و پول های خود را از فروشنده و دیگر مشتریان مخفی میکردند و سپس پول را میشمردند و به فروشنده پرداخت میکردند.
همیشه برایم جای سوال بود که این رفتار چه معنی دارد و احتمالا بی ادبی هم هست. مگر فروشنده و بقیه چشم دیدن پول ما را ندارند . برای همین با خودم عهد میکردم که هیچ وقت اینگونه رفتار نکنم.
در سالهای جوانی نیز که کتاب ” اعتماد به نفس در ده دقیقه” نوشته مجید حورایی را خواندم این مساله تقبیح شده بود.
به هر حال سالها گذشت و من دیگر در مشهد نیستم و اینگونه نیز پول پرداخت نمیکنم.
الان برای پرداخت رقمی مانند پانزده هزار و ششصد تومان تمامی پول های خود را از جیب در می آورم سه اسکناس ینج هزار تومانی جدا میکنم و برای اینکه در میان پولهای خود صد تومانی پیدا نمیکنم یک اسکناس هزار تومانی هم به فروشنده پرداخت میکنم.
فروشنده هم ضمن تعارف که قابل نداره میگه “اون صدی رو بده مهندس” خب طبیعتا من هم میگم که صد تومانی ندارم که فروشنده دوباره میگه ” چرا زیر اون دویستی دوتا بود”
عزاداری محرم
اهالی شهر بابل محله طوقداربن را میشناسند حوالی چهارراه گلشن است
تکیه ای دارد قدیمی که پدربزرگم موروثی متولی آنجا بود
در نوجوانی یکسال در آستانه محرم آنجا بودم
از چند روز قبل از محرم دونفری به تکیه رفتیم و آنجا را مرتب و تمیز و گردگیری کردیم. پیرمرد بیچاره و من ده دوازده ساله فرش ها ، دیگ ها و اجاقها و … را جابجا میکردیم و باقی کارها .یک روز هم کارگری روزمزد به کمک ما آمد وتا ریال آخر مزدش را پدربزرگم به او داد.
شب آخر همه کارها را انجام داده بودیم تا فردا اول محرم منتظر پذیرایی از عزاداران حسینی باشیم
قبل از رفتن به خانه ، یکی از پنجره های قدیمی رو به محوطه تکیه را باز کرد و به بیرون خیره شد
از او پرسیدم :
-چیه ؟
-بیا اینجا رو نگاه کن
-چیزی نیست!
گفت بریم
رفتیم خونه و فردا شب دوباره رفتیم تکیه
شلوغ بود و پر سروصدا بود و بوی هیزم و اسفند و دیگ های کشمش پلو فضا رو پرکرده بود
دستم رو گرفت و برد پشت همون پنجره دیروز و گفت ببین
جمعیت مشغول عزاداری و سر وسینه زدن و گریه بودن
گفتم خب!
گفت دیروز اینجا رو یادته هیچ کس نبود
گفتم آره
گفت امشب کشمش پلو میدن
21 سپتامبر, 2017 • اين مردم نازنين