کارتون های ما و کارتونهای اون ها

همیشه فکر میکردم نسل ما بخاطر اینکه داستانها و کارتونهای بهتری را تجربه کرده ایم اوضاع بهتری از نسل های بعد از خود داریم

 

چند وقت پیش داشتم کانالهای تلویزیون رو مرور میکردم دیدم یک کانال داره کارتون هانسل و گرتل رو نشون میده
من هم با کلی ذوق و شوق گفتم وانیا بیا بابا هانسل و گرتل نگاه کنیم. روی پام نشوندمش و مشغول تماشا شدیم. براش جالب بود که اون نی نی توی قفسه .ناگهان رسیدیم به اون صحنه که گرتل جادوگر رو توی آتیش میندازه
چشمتون روز بد نبینه بقدری وانیا شوکه شد که 15-10 دقیقه طول کشید تا گریه اش بند بیاد. تا آخر شب هم همش میگفت آگیش (آتیش)
رفتم توی فکر که چرا این داستان مهم ادبیات کودکان چنین تاثیری داشته . و سرچی توی اینترنت کردم.دیدم اونقدر این داستان اولش بد بوده که در ویرایش های بعدی مثلا اصلاحش کردن.مثلا اون نامادری در اصل مادر خود بچه ها بوده.
چند روز توی فکر بودم و به بقیه داستان ها فکر کردم
اول از همه رفتم سراغ سیندرلا.
وقتی این همه نکته منفی با بار بد ذهنی و نتایجش وحشتناکش رو در نسل امروز دیدم دوباره برای حال نسل خودمون غصه خوردم
– چرا سیندرلا زیبا بود و درواقع این زیبایی باعث خوشبختیش شد(اگر منم دماغم رو عمل کنم و گونه بکارم و آرایش و … خوشبخت میشم)
– چرا خواهران ناتنی که بد جنس بودند زشت بودند (زشت ها آدم های جالبی نیستند پس نکنه من زشتم و باز قضیه دماغ و …)
– برای سیندرلا توسط جادوگر معجزه ای اتفاق افتاد (ما هم باید بشینیم تا معجزه بشه)
– آیا نمیشد سیندرلا با یه آدم معمولی ازدواج کنه و از اون خونه نکبت بیاد بیرون ( بشین تا یه خواستگار توپ بیاد .تازه بعد از ازدواج هم فکر میکنن لیاقتشون بیشتر از این بوده.اصلا آیا ازدواج راه خلاصی از زندگی نکبت باره؟)
– سیندرلا با وجود اینکه میدونست تمام این نمایش فقط تا ساعت دوازه شب برقراره باز هم تن به اون داد(چه بسا دخترانی که با لباس های امانتی به چه پارتی هایی میروند و با وجود اینکه میدانند که فقط همین امشب است باز هم برای آنکه فقط همین امشب رو سوار اون ماشین گرون قیمت پسره بشن و به امید اونکه نکنه لنگ کفششون گوشه دل پسره گیر کنه …)
پسرها هم که وضع بهتری از این ندارند . یا برای ازدواج به دنبال یک سیندرلای بدبخت میگردند  تا اون رو از فلاکت در بیاورند و یا بای ک سیندرلای خوشبخت با کلاس ازدواج میکنند و دربه در دنبال یک زن بدبخت میگردند تا اون رو از دست پدر یا شوهرش نجات بدهند

آخرش دیدم اوضاع خراب تر از این حرفهاست.
این مال اوقات خوشمون بوده بگذریم که چه تصاویری دیدیم و چه داستانهایی شنیدیم در دوران جنگ

نمیدونم شاید بخاطر همین هاست که تا کاری میخواهیم انجام دهیم مثل پلنگ صورتی همش بد میاریم
شایدبه خاطر همین هاست که مثل مورچه خوار برای یک لقمه بدو بدو میکنیم
شاید بخار همین هاست که افراد بی عرضه معاون کلانتر شده اند و مثل پت و مت تمام منابع کشور رو حیف و میل میکنند
و خیلی شایدهای دیگر
نمیدونم
فقط خدا رو شکر میکنم که میتونم برای دخترم کارتون پاندا کونگ‌فو کار و رتتویی و هورتون … نمایش بدم